جدول جو
جدول جو

معنی مدح گر - جستجوی لغت در جدول جو

مدح گر
مدیحه سرا، شاعری که در مدح دیگران شعر می گوید
تصویری از مدح گر
تصویر مدح گر
فرهنگ فارسی عمید
مدح گر
سونگر آفرینگر مدح کننده ستایشگر مداح: خاطر خاقانی است مدح گر مصطفی زان ز حقش بی حساب هست عطا در حساب. (خاقانی)
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از مدح گستر
تصویر مدح گستر
مدیحه سرا، شاعری که در مدح دیگران شعر می گوید
فرهنگ فارسی عمید
سونگستر آنکه مدح بزرگی یا شیئی مهم را نشر دهد شاعر مدیحه سرای: این کعبتین بی نقش آورد سر بکعبم تا بر دو کعبه گشتم چون کعب مدح گستر. (خاقانی)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مکر گر
تصویر مکر گر
فریبگر بسیار حیله کننده مکار: (ثور. دور اندیش کاهل دروغ زن مکر گر) (التفهیم. 325)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از فتح گر
تصویر فتح گر
Conqueror, Conquistador
دیکشنری فارسی به انگلیسی
завоеватель , конкистадор
دیکشنری فارسی به روسی
conquérant, conquistador
دیکشنری فارسی به فرانسوی
conquistatore, conquistador
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
ผู้พิชิต
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از در گر
تصویر در گر
کسی که شغلش ساختن آلات چوبی است نجار چوب تراش
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مدحور
تصویر مدحور
رانده شده، دورکرده شده
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مدحور
تصویر مدحور
مطرود، طرد شده، رانده شده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مدحور
تصویر مدحور
((مَ))
رانده، دور کرده
فرهنگ فارسی معین